عیسی بن سری کرخی قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی


«عیسی بن سرّی» از راویان شیعه در قرن دوم هجری و از اصحاب امام صادق علیه السلام است. او نزد عالمان رجال فردی موثق و موجه شمرده می شود. صفوان بن یحیی و حمّاد بن عیسی از شاگردان او هستند.

معرفی اجمالی

عیسی بن سرّی در اوائل سده دوم در خطه دانش‌پرور قم، دیده به جهان گشود. نام پدرش سَرِّی است و از زندگی‌نامه سری اطلاع چندانی در دست نیست.

کنیه عیسی، ابوالیسَع و چون زادگاهش، قم بود، به قمی ‌‌اشتهار دارد. وی مقطعی از عمر خویش را در بغداد و محله کرخ سپری کرده، به عنوان بغدادی کرخی نیز از او نام برده شده است. شیخ طوسی می‌‌نویسد: عیسی بن سرّی، قمی ‌‌است و چون در محله کرخ بغداد زندگی می‌‌کرد به او کرخی بغدادی می‌‌گویند.

از آنجا که منطقه کرخ مرکز شیعیان و دانشمندان شیعه بود، وی برای فراگیری بیشتر دانش و درک محضر حجت خدا در مدینه، به سرزمین حجاز رفت و مقطعی از حیات فرهنگی خود را در محضر امام صادق علیه السلام سپری کرد. سپس راهی بغداد شد. این شهر در نیمه دوم سده دوم هجری قمری از منظر رونق دانش، شهرتی بسزا داشت. عیسی در محله کرخ به تلاش و فعالیت علمی ‌‌خود تداوم بخشید و در همانجا سکونت نمود.

از تاریخ وفات این محدث بزرگ و این که در کدام سرزمین جان به جان آفرین تسلیم کرده در کتب تراجم یادی نشده است.

عیسی بن سرّی ظاهرا دو برادر داشته است که هر دوی آنان مانند عیسی، از راویان نُخبه، صاحب نامِ شیعه هستند. نام یکی از آنان حسن و دیگری علی است. علامه حلی در معرفی حسن بن سرّی می‌‌گوید: حسن بن سری کاتب کرخی از چهره‌های موجه است. شیخ طوسی چنین می‌‌نگارد: حسن بن سرّی کرخی یکی از یاران امام صادق علیه السلام است. و ضمناً حسن بن سری یکی از مؤلفان اخبار و روایات شیعه است که دارای کتاب است. دیگری علی بن سری کرخی است که شیخ طوسی در کتاب رجال، او را مانند برادرش، یکی از اصحاب امام صادق علیه‌السلام به شمار می‌‌آورد. در رجال کشی آمده: گروهی از اصحاب، در نزد امام صادق علیه السلام حضور داشتند که سخن از علی بن سرّی شد. امام فرمود: علی بن سرّی از غیر شیعه روایت نمی‌‌کند؛ بلکه از هر شیعه‌ای هم، روایت نمی‌‌کند؛ مگر این که از منظر منزلت، بسیار به امامان شیعه نزدیک و پیوند ژرفی با آنان داشته باشد.

استادان و شاگردان

عیسی بن سرّی گرچه در جرگه راویان شیعه است و بالطبع در حوزه فراگیری روایات، استادانی داشته است، ولی از استادان او در زندگینامه‌ها، نامی ‌‌برده نشده، جز این که گفته‌اند او از محضر پرفیض امام جعفر بن محمد علیه‌السلام بهره وافی برده است.

اما جمعی از بزرگان و چهره‌های پرآوازه شیعه گرچه شمار آنان اندک است از دانش این محدث بزرگ بهرمند شده‌اند. در این جا به گونه‌ای گذرا، به معرفی آنان می‌‌پردازیم.

۱. صفوان بن یحیی: اولین شاگرد برجسته این استاد حدیث، صفوان بن یحیی بَجَلّی است. شیخ طوسی در مورد او می‌‌گوید: صفوان بن یحیی، که یکی از یاران امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام است از موجه‌ترین و قابل اعتمادترین، محدثان روزگار خود بود. وی در زهد، وفای به عهد و پرواپیشگی، و گریز از ریاست طلبی، الگو و نمونه بود. او یکی از اصحاب اجماع است که در حوزه روایت از اهمیت شایانی برخوردارند.

۲. حمّاد بن عیسی: حمّاد بن عیسی یکی از اصحاب اجماع و از جمله راویان عالی قدر حوزه روایتی شیعه است که نامش در جای جای کتاب‌های روایی به چشم می‌‌خورد. وی از یاران موجه و قابل اعتماد حضرت امام صادق علیه السلام است.

۳. عبدالله بن محمد نهیکی: نجاشی در ترجمه‌اش در مورد عبدالله بن محمد نهیکی که به ابن نهیکی نیز مشهور است، می‌‌گوید: او یکی از محدثان صاحب وجاهت است؛ اما در حوزه نقل روایت، اخبار کمی ‌‌نقل نموده. کتاب او که مجموعه‌ای از روایات پراکنده و گوناگون است به دست ما رسیده است.

۴. محمد بن سلمة بن ارتبیل: محمد بن سلمه برازنده‌ترین محدثان شیعی است. نجاشی در ترسیمی ‌‌از سیمای او می‌‌گوید: او از بزرگان اصحاب شیعه در کوفه بود. وی صاحب جایگاه بلند، فقیه، قاری قرآن، لغت شناس، و محدث بسیار بزرگی است. او برای پژوهش و شناخت واژه‌ها و لغات، به میان مردم بادیه و صحرانشین می‌‌رفت. جمعی از عرب‌ها از او دانش فراگرفتند و نیز ابن سکیت از شاگردان اوست.

ابن سری از منظر عالمان

شیخ طوسی او را از یاران امام جعفر صادق علیه السلام به شمار آورده است. نجاشی نیز می‌‌گوید: عیسی بن سرّی از امام صادق علیه السلام روایت می‌‌کند. بدین ترتیب این محدث بزرگوار، محضر مقدس آن پیشوای معصوم علیه السلام را درک نموده و از دانش بیکران آن حضرت بهرمند شده است.

اما یاران امامان علیهم‌السلام از منظر خصلت‌ها، رفتارها و حرکت در راه اهل بیت علیهم‌السلام تا آخرین لحظه عمر، گوناگون بودند؛ ولی هنگامی‌‌ که شخصیت عیسی قمی‌‌ را در آیینه سخنان زندگینامه نویسان به نظاره می‌‌نشینیم، می‌‌نگریم که همگی، او را ستایش کرده‌اند. نجاشی پیرامون منزلت این راوی می‌‌گوید: عیسی بن سری از چهره‌های موجه و برجسته تاریخ شیعی است. این سخن در گفتار تمام کسانی که در ساحتِ دانش رجال، فعالیت و تلاش علمی‌‌ دارند به نیکی بازتاب داشته است. علامه حلی و ابن داوود و صاحب وسائل الشیعه از همین دسته‌اند.

میرداماد در شأن این محدث چنین نگاشته است: عیسی بن سری بی‌تردید، چهره و شخصیت موجه شیعه است که هیچ گونه نقطه تاریک و منفی در زندگی و رفتار او وجود ندارد؛ بلکه از بزرگان اصحاب حضرت امام صادق علیه السلام است.

روایتی از ابن سری

از این محدث، روایت چندانی به یادگار نمانده است و در پژوهشی که انجام شد، فقط به یک روایت از او، دست یافتیم که به عنوان رهیافتی از تلاش فرهنگی این راوی قمی ‌‌ترجمه آن حدیث را در پایان نوشتار می‌‌آوریم. گرچه روایت یکی است؛ اما از اخبار بسیار مهمی ‌‌است که راهگشای مطالب بسیاری در حوزه امام شناسی است.

عیسی بن سرّی می‌‌گوید: «به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ارکان اسلام را به من خبر ده؛ آن ارکانی که کوتاهی در شناسایی آن‌ها برای هیچ کس روا و شایسته نیست و آن کس که در معرفت آن‌ها، کوتاهی کند دین خود را تباه ساخته و خداوند کردار او را نمی‌‌پذیرد. ارکانی را به من بیاموز که هر کس آن‌ها را بشناسد و به آن‌ها عمل کند، دینداری او شایسته و اعمالش نزد خدا پذیرفته می‌‌شود...

حضرت در پاسخ فرمود: ارکان اسلام این‌هاست: گواهی دادن به یگانگی خدا، و این که حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرستاده خداست. و اعتراف و باور به آن چه از جانب خدا آورده است. و این که زکات مال و ثروت، حق است و ولایت که خداوند به آن امر فرموده ولایت محمد و آل محمد علیهم‌السلام است.

به امام عرض کردم: آیا در رابطه با ولایت، دلیل مخصوصی برای کسی که ادعای آن را داشته باشد هست که به آن شناخته شود؟ فرمود: آری! خداوند فرموده: ای مؤمنان! از خدا و رسول خدا و از اولی الامر که متولیان امور هستند، اطاعت و پیروی کنید. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد به مرگ دوران جاهلیت از دنیا رفته است. پیشوای مردم، پیامبر صلی الله علیه و آله بود و امیرمؤمنان امام علی علیه‌السلام. دیگران (مخالفان شیعه) گفتند: معاویه پیشوا بود. سپس امام حسن علیه‌السلام امام بود و بعد از او، امام حسین علیه‌السلام. باز مخالفان گفتند: یزید بن معاویه، (در حالی که) حسین بن علی و یزید برابر نباشند، پر روشن است که معاویه و یزید شایستگی پیشوایی را ندارند.

سپس امام سکوت کرد و سپس فرمود: برایت زیادتر بگویم؟ یکی از اصحاب که در مجلس حاضر بود عرض کرد: آری قربانت گردم! امام فرمود: بعد از امام حسین علیه‌السلام حضرت علی بن الحسین علیه‌السلام بود و بعد از او ابوجعفر محمد بن علی علیه‌السلام. شیعیان، قبل از ابوجعفر علیه‌السلام مناسک حج و حلال و حرام خود را نمی‌‌دانستند؛ چون ابوجعفر آمد، باب دانش را گشود، مناسک و احکام حلال و حرام را برای مردم بیان کرد، ... مسئله امامت این گونه است که زمین بدون امام معصوم علیه‌السلام باقی نمی‌‌ماند. هر کس بمیرد و امامش را نشناسد مانند این است که در روزگار شرک و جاهلیت از دنیا رفته است. بیشترین احتیاج تو به ولایت اهل بیت علیهم‌السلام زمانی است که نفست به این جا برسد - با دست به گردنش اشاره فرمود - هنگامی‌‌ که دنیا از تو بریده شود، خواهی گفت: عقیده و باور خوبی داشتم و در هنگام جان دادن، ارزش و فضیلت ولایت را خواهی فهمید.»

پانویس

  1. به فتح سین و تشدید یا از منظر واژه‌شناسی به چند معناست که روشن‌ترین آن سَرْوَر بزرگ است. (تنقیح المقال، ج ۱، ص ۸۵)
  2. رجال نجاشی، ص ۲۰۹، داوری قم؛ رجال شیخ طوسی، ص ۲۵۷، ش ۵۵۹.
  3. رجال طوسی، ص ۲۵۷.
  4. رجال شناس معاصر آیت الله شبیری زنجانی در مصاحبه ای فرمودند: اگر کنیه و لقب آنان یکی است، این مطلب قابل تأیید است.
  5. خلاصةالاقوال، شیخ طوسی، ص ۴۲، ش ۲۳؛ رجال نجاشی، چ جامعه مدرسین، ص ۴۷، ش ۹۶.
  6. رجال شیخ طوسی، ص ۱۶۸، ش ۳۹.
  7. رجال نجاشی، ص ۴۷.
  8. رجال شیخ طوسی، ص ۲۴۲، ش ۳۰۶.
  9. تنقیح المقال، ممقانی، ج ۲، ص ۲۹۰؛ تهذیب المقال، محمدعلی موحدی، ج ۲، ص ۸۰، چ نجف اشرف، ۱۳۹۰ ق.
  10. ر.ک: خلاصةالاقوال، ص ۸۸.
  11. جامع الروات، ج ۱، ص ۶۵۱.
  12. رجال نجاشی، ص ۱۵۷.
  13. جامع الروات، ج ۱۷، ص ۶۵۱.
  14. رجال نجاشی، ص ۳۳۹، ش ۸۹۵، چاپ جامعه مدرسین قم.
  15. رجال طوسی، ص ۲۵۷.
  16. همان.
  17. حاشیه میرداماد بر رجال کشی، ج ۲، ص ۷۲۲.

منابع